سفارش تبلیغ
صبا ویژن



عبادت برای سگ سیاه

عابدی بود که همواره عبادت خود را به ریا برگزار می کرد و از این که بتواند با اخلاص خدا را پرستش کند عاجز مانده بود. روزی تصمیم گرفت به مسجد متروکه ای برود و به دور از چشم مردم خدا را عبادت کند. نیمه های شب به مسجد رفت و مشغول عبادت شد. در حال عبادت بود که صدایی شنید. با خود گفت: کسی وارد مسجد شد! و خوشحال گردید که او را در این مسجد دور افتاده در حال عبادت می بیند. عبادت خود را با جاذبه بیشتری ادامه داد و با نشاط کامل تا صبح به عبادت پرداخت. وقتی هوا روشن شد نگاهی انداخت تا شخصی را که وارد مسجد شده است بشناسد. مشاهده کرد سگ سیاهی است که بر اثر بارندگی شدید به درون مسجد آمده است. بسیار متأسف و شرمنده شد که ساعت ها برای سگ عبادت کرده است.                                             

               * محمد حمله دار *


 


نویسنده : سجاده تفکر عمومی » ساعت 2:30 عصر روز 89/9/6