شکایت از روزگار
مردی خدمت امام صادق آمد و شکایت از روزگار کرد که چنین و
درمانده ام و قرض دارم.حضرت مقداری پول به او دادند،او گفت: نه مقصودم این
نبود که بخواهم چیزی بگیرم خواستم شرح حالم را بگویم که
دعایی بفرماید.فرمودند:نه من نگفتم مقصود تو این است ولی این را بگیر و به
مصرف خودت برسان،چیزی هم که می گویم این است:هر گرفتاری که داری جلوی مردم باز گو
مکن جلوی ایشان خوار میشوی این یعنی در زندگی شکست خوردی . و جمله: آنکه در
رنج و ناراحتی خود را جلوی مردم باز گو کند به ذلت تن داده است.
داستان های استاد مطهری ج5
سید علیرضا میرزایی
اندیشه ی مطهر
نویسنده : سجاده تفکر عمومی » ساعت 9:31 عصر
روز 89/6/23